پرداخت زکات انسان را از بلایا محفوظ می دارد
خداوند متعال در آیات گوناگون قرآن کریم مومنین راترغیب به پرداخت زکات می فرماید و در آیه 41 سوره حج می فرمایند: الذین ان مکنا هم فی الارض اقاموا الصلوه و اتو الزکاه و امرو بالمعروف و نهوا عن المنکر”.
وقتی مومنین در زمین به قدرت می رسند [که ما آنها را به قدرت رسانده ایم] نماز به پا می دارند، زکات می پردازند و فریضه امر به معروف و نهی از منکر را احیا می کنند. لذا ما می بینیم چهار حکم الهی نماز، زکات و امر به معروف و نهی از منکر در ردیف هم آمده است و ما باید همت کنیم آن را در جامعه اسلامی مان احیا نماییم.
نماز اساس ارتباط انسان با خداست و زکات رمز پیوند با مردم بویژه محرومین و مشکلات و دردها و رنج های آنها است. این دو در قرآن و روایات و ادعیه همواره در کنار هم آمده است. امام صادق (ع) زکات را پل اسلام معرفی فرموده است. یعنی هر کس زکات بپردازد از پل صراط به راحتی عبور می کند. اسلام عزیز تلاش در فقرزدایی و تامین اجتماعی را به وسیله حکم ضروری زکات چاره جویی کرده است.
زکات به معنی پاکیزه و پاک گردیدن و به معنای طهارت نیز است. در اصطلاح فقه اسلامی زکات به مقدار مالی که در راه خدا داده می شود اطلاق می گردد تا بقیه مال پاک شود و رشد کند.
از دیدگاه فقها زکات از واجبات اولیه (فروع دین) و از ضروریات دین مبین اسلام است و منکر زکات در زمره کفار است. زکات مال و جان را پاک می کند و پیوند دوستی بین اغنیاء و فقرا برقرار می نماید و اموال مسلمین را از بلاها و آفت های ناگهانی مثل سیل، زلزله و دیگر بلایای طبیعی محفوظ می کند.
مسئله زکات یک حکم جدی الهی است. درخت ایمان و تقوی شاخه هایی دارد یکی از شاخه های اصلی آن زکات است. همه ما باید تلاش کنیم این امر الهی را احیا کنیم. شایسته نیست در دهه چهارم انقلاب این امر الهی زمین بماند. دادن زکات برکات زیادی دارد که در لسان وحی و منطق ائمه معصومین علیهم السلام آمده است. زکات، زندگی را شیرین و سعادتمند می کند و با پرداخت زکات زمین برکت خود را ظاهر می کند. زکات امانت خداست. خدا فرموده امانت را به صاحبش بدهید. دادن زکات همبستگی و همدردی با فقراست. غضب خدا را از بین می برد و در روایات داریم هفتاد نوع بلارا از انسان دور می کند. این همه بلایای طبیعی که در جهان امروز شاهد آن هستیم به خاطر کفران نعمات الهی و ندادن زکات است. زکات عدالت اجتماعی را محقق می کند، روزی را بیمه و از اتلاف مال جلوگیری می کند.
با زکات می توانیم پاکسازی و خودسازی خودمان را شروع کنیم و بالاخره احیای زکات برنامه صالحان روی زمین است. اصلاح جامعه اقتصادی مان را می توان از احیای زکات شروع کرد.
کتب آسمانی آمده، "خداوند سرچشمه عشق است."
اما اگر واقعاً خدا سرچشمه عشق است، چرا اینقدر رنج و بدبختی وجود دارد؟
چرا با عمل وحشیانه طبیعت اینهمه آدم در سال میمیرند و چرا برای سیر کردن شکم صدها هزار انسان که از گرسنگی رنج میبرند، غذای کافی وجود ندارد و چرا اینقدر ظلم و ستم بر مردم اعمال میشود؟ چرا اتفاقاتی مثل تراژدی که در شهر اوکلاهاما شاهد بودیم روی میدهد که دیوانههایی به جان مردان، زنان و کودکان بی گناه بیفتند؟
در یکی از رمانهای هیو والپول، یک مرد جوان میگوید، "میدانی وانسا، خدا نمیتواند وجود داشته باشد. باید به این مسئله ایمان پیدا کنی...از خودت بپرس، چطور میتواند خدا وجود داشته باشد و زندگی اینطور باشد؟ اگر خدایی بود باید از خودش دلگیر میشد."
یک نفر که موضوع سخنرانی این هفته ام را دیده بود میگفت، "اینم عجب سوالیه." و واقعاً هم همینطور است. چند شب پیش همسرم سوال کرد که موضوع سخنرانی این هفته ام چیست و وقتی به او گفتم که موضوع "چرا خدا اجازه میدهد رنج ببریم؟" است، گفت، "آره واقعاً چرا؟"
حتی وقتی نگاهی به این "چرا؟" میاندازم، صداهایی را میشنوم که در گوشم زنگ میزنند، "مال ما این نیستیم که متعجب باشید چرا، مال ما این است که فقط انجام دهید یا ........."
اولین مشکل در مواجهه با مشکل رنج کشیدن، نظریه قدیمی متداول بین خیلی از مسیحیهاست که اشتباه است بپرسیم، "چرا؟" نباید در مورد وجود انسان و مشکلات او از خدا گله کنیم.
اما پیشنهاد من برعکس این است. پرسیدن "چرا" نه تنها اشکالی ندارد بلکه اولین قدم به سمت آشتی با پروردگار درخلال درد و رنج است و کاملاً با سنت کتب آسمانی هماهنگ است:
حضرت موسی با قوم خود در بیابان به جانب خدا فریاد میزند، "خدایا چرا در حق این مردم بدی میکنی؟"
جدعون در زمان غم و ناراحتی میگوید، "اگر خدا با ماست، پس چرا این اتفاقات برای ما میافتد؟"
حضرت ایوب که نماد مواجهه با مشکلات و رنجهاست میگوید، "من زندگی خودم را دارم، آزادانه گله وشکایتم را ابراز میکنم و به تلخی روحم سخن میگویم. به خدا میگوید، آیا ستم دادن به من به نظرت درست است؟"
و اگر هنوز هم متقاعد نشده اید، سخنان خود حضرت عیسی را بشنوید: "خدای من، خدای من، چرا من را به خودم واگذاشته ای؟"
پس حالا که اینطور است، اجازه بدهید ما هم پیش برویم و بپرسیم، "چرا؟" "چرا خدا اجازه میدهد رنج ببریم؟"
پرسش "چرا" به چهار نوع مشکل و سختی نمود دارد که منجر به رنج و بدبختی میشود. اجازه بدهید نگاهی اجمالی به آنها بیندازیم:
1. بلایای طبیعی
گردبادی به یک شهر حمله ور میشود، سیل جامعه ای را نابود میکند، آتش قومی را در هم میکشد، و تصادفات که ھر سال جان تعداد بیشماری از مردم را میگیرد. مثلاً خدا نمیتوانست وقتی یک هواپیما درحال سقوط کردن است، نیرو جاذبه را نگه دارد؟
ایده خیلی خوبی به نظر میرسد اما اگر نیروی جاذبه ناگهان قطع شود، همه جهان بر هم میریزد.
شاید بتوان با مشکلات و سختیهای ناشی از بلایای طبیعی کنار بیاییم اما درمورد این چطور:
2. بیماریها
چرا خدا زندگی را طوری خلق کرده که بعضی از سلولهای بدن تخریب میشوند؟ آیا نمیتوانست زندگی انسانها را طوری خلق کند که هیچوقت به بیماری و مریضی گرفتار نمیشدند؟
این هم در نظر اول ایده خوبی به نظر میرسد مخصوصاً وقتی صحبت از بیماری جوانها و کودکان باشد. اما وقتی زندگی واقعیت میشود همه انواع و اشکال زندگی نیز ممکن میشود، حتی سلولهای بیمار. خیلی از بیماریها متعلق به گذشته است و با پیشرفت علم پزشکی درمان آن پیدا شده است. به نظر میرسد که انسان باید همراه با خدا برای از بین بردن مشکلات و دشواریهای انسان تلاش کند. بااینکه دردآور است اما گاهی اوقات فشار و چالش و درد زندگی است که باعث میشود بیشترین تلاش خود را به کار گیریم.
بیماری و مریضی با همه بدی که دارند اما بخشی از انسانیت و مرگ و میر انسان هستند. خداوند قصد نداشته است که در این جهان به انسان عمر جاودانه بدهد.
با سلام و ارزوی قبولی طاعات و بادات شما عزیزان در ماه مبارک و همچنین لیالی قدر.
عذر خواهی از این بابت که مدتی است در بین شما نبودم ان شاالله برمی گردم
بشارت بده به کسانی که به هر سخنی گوش میدهند پس بهترین آن را پیروی میکنند. آنان هستند که خدا هدایتشان کرده و آنان هشتند صاحبان خرد. سوره زمر آیه 18
اولین علمها شناخت خداست و آخرین آنها تسلیم شدن در برابر اوامر الهی است. رسول خدا صلی الله علیه وآله
انسان بوسیله سه امر به کمال میرسد:
پند پذیر درونی
پند گوی درونی
توفیق الهی امام علی علیه السلام
خوب بودن سخت نیست | |
به نام خدا برخی ویژگیهای آدمهای خوب :
1- گفتارشان راست 2- پوشش آنان میانه روی و راه رفتنشان تواضع و فروتنی است . 3- چشمان خویش را از آن چه خداوند بر آنها تحریم نموده پوشیده اند و گوش های خود را وقف شنیدن علم و دانش سودمند ساخته اند . 4- در بلا و آسایش حالشان یکسان است و تحولات آنها را دگرگون نمیسازد 5- خالق و آفریدگار در روح و جانشان بزرگ جلوه کرده بهمین جهت غیر خداوند در نظرشان کوچک است . 6- آنها به کسی می مانند که بهشت را با چشم دیده و در آن متنعم است و همچون کسی هستند که آتش دوزخ را مشاهده کرده و در آن معذب است 7- قلب هاشان پر از اندوه و انسان ها از شرشان در امان 8- بدن هاشان لاغر و نیازمندی هایشان اندک 9- ارواحشان عفیف و پاک است 10- برای مدتی کوتاه در این جهان صبر و استقامت ورزیدند و راحتی بس طولانی بدست آوردند تجارتی است پر سود که پروردگارشان برایشان فراهم ساخته دنیا با جلوه گریهایش خواست آنها را بفریبد ولی آنها فریبش را نخوردند و آنرا نخواستند دنیا با لذاتش آنها را اسیر خود سازد ولی آنها با فداکاری خویشتن را آزاد ساختند . 11- در شب همواره بر پا ایستاده اند 12- قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت می کنند با آن جان خویش را محزون می سازند و داروی درد خود را از آن می گیرند هر گاه به آیه ای برسند که در آن تشویق باشد با علاقه فراوان به آن روی آورند و روح و جانشان با شوق بسیار در آن خیره شود و آن را همواره نصب العین خود می سازند و هر گاه به آیه ای برخورد کنند که در آن بیم باشد ، گوشهای دل خویشتن را برای شنیدن آن باز می کنند و صدای ناله و به هم خوردن زبانه های آتش با آن وضع مهیبش در درون گوششان طنین انداز است 13- آنها در پیشگاه خدا به رکوع می روند و جبین و دست و پا به هنگام سجده بر خاک می سایند و از او آزادی خویش را از آتش جهنم درخواست میکنند 14- در روز دانشمندانی بردبار و نیکوکارانی با تقوا هستند 15- ترس و خوف بدنهای آنها را همچون چوبه تیری لاغر ساخته چنانکه ناطران آنها را بیمار می پندارند اما هیچ بیماری در وجودشان نیست. 16- بیخبران می پندارند آنها دیوانه اند در حالی که اندیشه های بس بزرگ آنان را به این وضع در آورده . 17- از اعمال اندک خویش خشنود نیستند و اعمال فراوان خود را زیاد نمی بینند 18- آنان خویش را متهم می سازند و از کردار خود خوفناکند . 19- هر گاه یکی از آنها ستوده شوند از آن چه درباره اش گفته شده در هراس می افتد و میگوید : من از دیگران نسبت بخود آگاه ترم و پروردگارم به اعمالم از من آگاه تر است 20-در دین نیرومند نرمخو و دوراندیشند . |
به نام یکتا مهربان دوست داشتنی
در هر تنگنایی خداوند در گوش آنان که او را می خوانند زمزمه می کند:
بنده من من همیشه با تو هستم ،حتی اکنون نیز با تو هستم.اما می خواهم ببینم که تو چقدر شجاع هستی!
بالاترین هدیه خدا به ما اراده آزاد است،اما این موهبت،مسئولیت گزینش والاترین انتخابهای ممکن را بر دوش ما میگذارد.شما هر لحظه با فکر،کلام ورفتار خود تصمیم گیری می کنید و همه این ها بسیار مهم هستند .انتخاب شما بر همه گونه های حیات تاثیر مهمی دراد.
کسی که دل به خدا سپرده است و به حضور الهی پشتگرمی دارد،
در هر مر حله و دوره زندگی توسط او محافظت می شود و دراوج تشویش و نگرانی به یاد می آورد
که خداوند عهده دار تمامی رویدادهاست و هرگز خطا نمی کند!پس در بحر آرامش بی کران او پناه می گیرد.